عشق یا نفرت-Love or hate تلخی مرگ و شیرینی زندگی آنقدر ارزش ندارد که شرافت خود را زیر پا بگذاریم.
| ||
|
شبی از شب ها، یکی از دو دیده ی خود را برای پرنده ای جا نهادم ، که نابینا بود......... در تاریکی .
روزی از روزها ، یکی از دو دست خود را برای درختی جا نهادم ،
که شاخه هایش را شکسته بودند.........در جنگ .
و موسمی دیگر، یکی از دو پای خود را برای راهی جا نهادم ،
که ادامه ی رفتن را از او گرفته بودند......... در بمباران.
و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم ، حالا همان پرنده به دیدارم آمده،
برایم دو بال ِ بینا و آسمان آبی آورده است .
و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم ، حالا همان درخت به دیدارم آمده،
برایم ریشه هایی از رؤیا و امیدی از اردیبهشت آورده است.
و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم، حالا همان راه ِ روشن به دیدارم آمده،
.برایم کلید ِ سر منزل ِ همه ی فرداها را آورده است.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها:
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |