عشق یا نفرت-Love or hate تلخی مرگ و شیرینی زندگی آنقدر ارزش ندارد که شرافت خود را زیر پا بگذاریم.
| ||
|
این چه حالیست که در این روزها پیدا کرده ام؟ نسبتی هست یا نیست؟ درسی هست یا نیست؟ خبری هست یا نیست؟ درک هرچند ضعیفم بار دیگر اشک ناتوانی ام را به درگاهت سرازیر کرد. باز هم مرا همان ماهی گمگشته در اقیانوست قرار داد و در مقابل بزرگی ات درمانده ام ساخت. حال این روزهایم را اگرچه شاید نکوهیده دانند اما دوستش دارم. دوستش دارم چون از توست. دوستش دارم چون مرا نه در مقابلت که گریان در کنارت قرار می دهد. مرا به یاد کودکی می اندازد که وقتی از مادرش دلگیر می شود باز هم به آغوش خود او پناه می برد. معبودم، اگر اشکهایی که این میان ریخته می شوند زلال نیستند، همان بهتر که از دلم بیرون آیند، اما اگر زلال اند، برای پاک کردنشان، دستهایی پاک می خواهم. دستهایی که خود بر من بخشیده ای. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها:
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |